خلاصه: بحثی پیرامون تذکره نویسی و اشتباهاتی که دراین تذکرهها براثر عدم آگاهی نویسندگان آن رخ میدهد، بعنوان مثال معرفی حجابی گلپایگانی از نوشته چند تذکره مختلف که دربعضی ازآنهااورا به عنوان شاعره معرفی کردهاند. |
|
شاعرانی که شاعره شناخته شدهاند
احمد گلچین معانی تذکره نویسی ظاهراً کاریست که مایه نمیخواهد، همچنان که از قرنها پیش تا کنون عدهای بیمایه دست بدین کار زدهاند و عدهای دیگر نسنجیده به گفتة آنان اعتماد کرده و استناد جستهاند، ولی اگر بنا باشد که کسی یک تذکرة سودمند و درخور اعتماد بنویسد علاوه بر اسباب جمع، اطلاعات و معلومات زیادی هم درین زمینه باید کسب کرده باشد. دربارة روش کار تذکرهنویسان و ارزیابی اثر هر یک از ایشان آنچه بنظر بنده رسیده است، در دو مجلد «تاریخ تذکرههای فارسی» نوشتهام و درین مختصر اجمالاً عرض میکنم اینکه محققان برای آگاهی یافتن از احوال و آثار هر شاعری ناگزیرند دیوان او را از آغاز تا انجام بخوانند به علت نقص کار تذکرهنویسانست. کسانی که تذکرة عمومی نوشتهاند غالباً دربارة شعرای پیش از روزگار خویش اطلاعات دقیقی در اختیار ما نگذاشتهاند. هر یک از عبارات ذیل به اصطلاح ترجمة حال شاعریست که صاحب ریاضالشعراء زحمت نگارش آنرا بخود داده است. ناقد هروی دهانش کج بوده. ملانثاری تونی در ریاضی ریاضت بسیار کشیده. ناقد گیلانی راست. مولانا نجمی شاعر بوده. ندیمی بدخشانی در هند بوده. مولانا ضیاء نزهتی راست. و در ذیل نام شعرای فخری تخلص نوشته است: فخری بغدادی راست. فخری دیگری بوده که این دو بیت اوراست. فخری دیگری بوده که صاحب این رباعی است. مولانا فخری کاشفی ولد مولانا حسین واعظ سبزواریست. (این یک نامش علی و لقبش فخرالدین و تخلصش صفی بوده است، بنابراین در حرف صاد بایستی ذکر میشد). فخری بنارسی از شعرای هندوستان بوده به اقسام سخن قادر. مولانا فخری از شعرای هندوستان بوده و به اقسام سخن قادر. مولانا فخری از سخنوران مملکت هندوستان بوده و صاحب دیوانست، غالباً که همان فخری اولست، (اشعاری را که در ذیل نام فخری اخیر درج کرده از فخری هروی است). و در قسمت شعرای معاصر خود نیز خالی از حب و بغضی نبودهاند، بدین معنی که اگر با صاحب ترجمه دوستی داشته، و با هم معاصر و محشور بودهاند چندان دربارهاش غلو کردهاند که دریافت حقیقت از خلال الفاظ تملقآمیز ایشان دشوار گشته است، و چنانچه از وی کدورت خاطری داشتهاند، در ترجمة حال او آنچنان از راه صواب منحرف شدهاند که نوشتة آنان باعث گمراهی دیگران گردیده است. بد نیست که برای نمونه قسمتی از دو ترجمه بقلم یک تذکرهنویس را ذکر کنم: «کامل رشید، فاضل سعید، علامة علمای زمان، فهّامة فضلای دوران، سر دفتر افاضل کامکار، برگزیدة اکابر نامدار، افصح فصحای عرصة سخندانی، ابلغ بلغای کشور معانی، مولانا حزنی اصفهانی، نام وی تقیالدین محمد است والحق دستور فضلا و شعرا، استاد علما و عرفاست، نهال گلشن کمالات ازرشحات سحاب طبعش چون نخل قد دلبران شاداب و سیراب، سراب بادیة دانش و حالات از فیض قطرات فطرتش چون گوهر دیدة عشاق خوشاب و پرآب، گوهر وجودش در درج ادراک، چون گوهر یتیم یگانه، اختر عروجش در برج افلاک چون تابش خورشید در میانه، دانشمندی متبحر در غایت تنقیح، متتبعی متصرف در نهایت توضیح، غوامض رسوم و عقاید علوم در مرآت خاطرش که جام گیتینما بود با حسن وجهی جلوهکردی، حل عقدة ما لاینحل مشکلات علمی و دقت خیالی جز بسرانگشت خامة ادراکش که گرهگشای مدرّس عقل بود در مدرس بیان نگشودی… الخ». همین تذکرهنویس که تقیالدین محمد اوحدی مؤلف عرفاتالعاشقین باشد در ترجمة حال عتابی تکّلو که شاعری عالم و عارف و زاهد بوده است چنین مینویسد: «در طفولیت هر دو چشمش از آبله قصوری بهم رسانیده، اما یکی در اصل بحدقه خشک شده، و وی اشعار بسیار گفته حاصل مزرعة طبعش از کشته و ناکشته بسیارست اعم از نارسیده و رسیده و سخنان خوب هم در کلام وی وافی، فرهاد و شیرینی باتمام رسانیده و از هر کتاب چند بیت گفته در پیش داشت، الحق بغایت بیحیا، نادرهگو، متهتّک، همیشه در همه فنی رندانه زیستی… الخ». ناگفته نماند که چنانچه از پارهای مسامحات مؤلف عرفات بگذریم تذکرة عظیم او از تذکرههای عمومی خوب محسوبست. برخی از تذکرهنویسان بیمایه که از جنگها و بیاضها بیشتر استفاده کردهاند و از منابع عمده و اصیل کمتر، اگر بنامهایی از قبیل: حجابی، همدمی، عصمت، و مانند اینها برخوردهاند، در نتیجة بیاطلاعی و کم تتبعی آنان را زن پنداشتهاند و در عالم خیال حسن و جمال و غنج و دلال هم بایشان ارزانی داشتهاند. بدبختانه این غلطکاریها در طی قرون و اعصار از تذکرهای به تذکرة دیگر راه یافته است و اصلاح شدنی هم نیست. اینک شاعرانی را که تذکرهنویسان به مناسبت تخلصشان شاعره پنداشتهاند با ذکر مأخذ معرفی میکنم[1]: حجابی گلپایگانیدر تذکرة روز روشن (ص167) مسطور است که: «حجابی جربادقانی از زمرة اناث بود و در حسن صورت و موزونی طبیعت شهرة آفاق.
* * * در تذکرة اختر تابان (ص13) آمده است که: «حجابی جربادقانیّه شعر به آب و تاب میگفت، تو گویی گوهر میسفت، قولها… الخ». محمد حسنخان اعتمادالسطنه در تذکرة خیرات حسان که ترجمة کتاب مشاهیرالنساء تألیف محمد ذهنی افندی است و اضافاتی هم از خود وی دارد (ج1 ص99) مینویسد: «حجابی از نسوان گلپایگان و شاعرهای صبیحالمنظر بوده… الخ». در تذکرهالخواتین که انتحال خیرات حسان است بتردستی میرزامحمد ملکالکتاب شیرازی، ذکر حجابی با همان عبارت در (ص88) آمده است. مرحوم مشیر سلیمی در تذکرة زنان سخنور (ج1 ص168) و آقای کشاورز صدر در کتاب از رابعه تا پروین (ص109) نیز نام حجابی را در عداد زنان سخنور آورده و با تردید تذکار دادهاند که: مؤلف عرفاتالعاشقین او را در شمار مردان دانسته است و مولانا حجابی نوشته است. ماگة رحمانی افغانی در تذکرة پردهنشینان سخنگوی (ص87) ذیل نام حجابی از شاعرات مجهولالزمان مینویسد: «این شاعره از گلپایگان است و در سرودن اشعار مهارت بسزا داشت، دو بیت ذیل را در تذکرهها بنام او آوردهاند…الخ». آقای شیخ ذبیح محلاتی نیز در کتاب ریاحین الشریعه (ج 4 ص140-141) عبارت خیرات حسان را نقل کرده است. تقیالدین اوحدی صاحب تذکرة عرفاتالعاشقین (مؤلفة 1022-1024 هـ .ق) از حجابی اطلاع زیادی در دست نداشته چنانکه نوشته است: «محرم پردة بیحجابی مولانا حجابی مولد و منشاء وی جربادقانست، خوش طبیعت خوش کلام و دو سه حجابی دیگر بوده و هستند و این شعر اوراست….الخ»[3]. تنها تذکرهنویسی که با این شاعر معاصر بوده و ترجمة حال دقیقی از وی بقلم آورده است، تقیالدین محمد ذکری کاشانی صاحب خلاصهالشعار و زبدهالافکار است که در خاتمة آن کتاب که مخصوص معاصرانست، ضمن لاحقة دوم از اصل دهم چنین نوشته است: «مولانا حجابی – اصل وی از قصبة جرفادقان است و از جمله شعرای نورسیدة این زمان، در اوایل حال که بحسن صورت و صفای طلعت آراسته بود، و دلهای اهل ذوق را بخود رام ساخته، اقوال و افعالش مقبول مینمود، و در آن اثناء بواسطة موزونیت بشعر گفتن میپرداخت، و با وجود حالت معشوقی ابیات عاشقانه از بحر خاطر بساحل ظهور میانداخت چنانچه بیتی چند مستعدان از منظومات وی در سفاین خود ثبت نمودند. آخرالامر بواسطة وقوف در عمل دیوان، بمصاحبت و ملازمت سلاطین ترکمان افتاد، و نزد عمدهالامراء ابوالمعصوم سلطان که یکی از خویشان نزدیک پادشاه جمجاه ابوالمؤید سلطان محمد پادشاه بود[4] راه تقرّب یافته وزیر سلطان مشارالیه گردید، چون الکای جرفادقان به تیول وی مقرر بود، رتق و فتق مهمات دیوان و تصدی محصولات و مستغلات سرکار نواب سلطانی باو مفوّض و مرجوع شد. القصه مولانا بواسطة جمع مال و حرص اموال، دل رعایا و ترکانی را که در آن نواحی ساکنند از خود رنجانید، و در اندک زمانی مضرّت بسیار بایشان رسانید، مجملاً چون باندک چیزی قناعت نمیکرد و طلب مرتبة زیاد از حد مینمود، آن جماعت تاب تسلط وی نیاوردند، و بامر یکی از اکابر طغائیه او را بزخم تیغ جانستان از پای درآورده همراه پیک اجل ساختند، و کان ذلک فی شهور سنه ثمان و ثمانین و تسعمائه (988 هـ ). شعر
اما اشعار غزل وی آنچه بفقیر فرستاده بود، همین است که انتخاب نموده درین اوراق ثبت گردید، والحق در شاعری سلیقهاش بد نبود، و اگر ثبات قدم مینمود در طریق شاعری گوی سبقت از اقران خود میربود، لیکن چون بخت مساعدت نکرد، در آن وادی نیز چندان کاری نساخت». انتخاب غزلیاته
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * * * * *
* * *
* * *
* * *
* * *
(دنباله دارد) |
[1] -در روزگار ما نیز یکی از کانونهای بانوان دفتری نشر داد و در آن دفتر عدهای از شاعران سرشناس معاصر را در شمار شاعرات آورد، چون آن افراد بحمدالله از نعمت حیات و تندرستی برخوردارند درین مبحث متعرض نام آنان نمیگردم. [2] -چون این دو بیت را تذکرهنویسان دیگر هم عیناً نقل کردهاند، از تکرار آن خودداری میکنم. [3] -استاد فقید مرحوم سعید نفیسی عقیده داشته که عرفاتالعاشقین تلخیص و تقلیدی از تذکرة خلاصهالشعار است (رک: تاریخ نظم و نثر در ایران، ص379 و سالنامة پارس، سال 1328 ص33-34 تحت عنوان: تاریخچة مختصر ادبیات ایران) و حال آنکه مندرجات این دو تذکره بهیچوجه مشابهتی با یکدیگر ندارد. [4] -سلطان محمد خدابندة صفوی (985-996 هـ ). [5] -مصراع اول این بیت با نقل روز روشن و سایر تذکرهها اختلاف دارد، ولی باید توجه داشت که تقیالدین کاشی میگوید: اشعار غزل وی آنچه بفقیر فرستاده بود همینست…، [6] -صاحب خلاصهالاشعار این بیت را اشتباهاً بنام جعفری تبریزی هم ثبت کرده است. |